به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، فیلم سینمایی «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری که سال گذشته در جشنواره چهل و یکم فجر به نمایش درآمد این روزها در حال اکران در سینماهای کشور است. مجید صالحی، حسام منظور، سیامک صفری، بهرنگ علوی، مهدی زمینپرداز، صحرا اسداللهی و احمد کاوری بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«شماره ۱۰» با ۱۱ نامزدی توانست در چهار رشته بهترین بازیگر مرد، بهترین موسیقی متن، بهترین چهرهپردازی و بهترین طراحی صحنه بیشترین جایزه سیمرغ بلورین را در بخش سودای سیمرغ از آن خود کند. در ادامه با ابراهیم اصغری درباره شرایط تولید فیلم، اتفاق ناخوشایندی همچون پخش تلویزیونی پیش از اکران و قهرمانمحوری به عنوان گمشده اصلی این روزهای
سینما به گفتوگو پرداختیم که مشروح آن پیش روی شماست.
«شماره ۱۰» نخستین نمایش خود را در تلویزیون تجربه کرد و فارابی امتیاز پخش آن را که نزدیک به ۸میلیارد تومان بود، به تلویزیون واگذار کرد. به نظرتان پخش تلویزیونی چقدر میتواند به اکران فیلم ضربه بزند؟ قطعاً اولویت هر فیلم سینمایی که با توجه به شرایط تکنیکی و فنیاش برای پرده ساخته میشود، این است که ابتدا در سینما اکران شود، سپس به پلتفرم و تلویزیون برود اما در چند سال اخیر تلویزیون شیوهای را در پیش گرفته که یک فیلم ویژه (از نگاه خودش) را پخش کند و در این دو سال اخیر نیز «تکتیرانداز» و «شماره ۱۰» پیش از اکران روی آنتن رفته است، اما همان طور که گفتم تمایل سازندگان، به اکران اول فیلم در سینماست و به نظرم سازمان صدا و سیما باید این شیوه را اصلاح کند.
و البته نهادها و ارگانهایی مانند بنیاد سینمایی فارابی هم نباید زیر بار چنین پیشنهادی بروند! گاهی اوقات فشارهای تلویزیون و مدیریت کلان فرهنگی کشور، من و همکارانمان و حتی مجموعههایی مانند فارابی را تحت فشار قرار میدهد و این اتفاق میافتد. به هر حال مدیران کلان فرهنگی هم توجیهات خودشان را دارند اما این روند قطعاً به نفع سینما به خصوص
سینمای دفاع مقدس نیست.
پس به عبارتی فیلم قربانی این فشارها میشود؟ بله البته جدا از اینکه پخش تلویزیونی به آن ضربه میزند، با معضل قاچاق هم روبهروییم که مهار آن در کشور ما سخت است. طبیعتاً مخاطبان بسیار زیادی «شماره ۱۰» را از تلویزیون ندیدهاند اما این مسئله که این فیلم از تلویزیون پخش شده و یا در شبکههای غیرمجاز و کانالهای مجازی قابل تماشاست تأثیر منفی روی فیلم میگذارد و اکران در سینما را با مشکلاتی مواجه میکند.
در حال حاضر از وضعیت اکران راضی هستید؟ به هر حال با توجه به شرایطی که این فیلم داشته، اکنون در وضعیت خوبی است. ضمن اینکه یک بخش سینما جریانسازی فرهنگی است که در سینما محقق می شود اما بخش دیگر آن مقوله اقتصادی و بازگشت مالی از طریق اکران سینمایی است. در مقوله دوم با توجه به قراردادی که این فیلم با تلویزیون داشته، میتوان گفت پرفروشترین فیلم دفاع مقدسی امسال است. «شماره ۱۰» نسبت به فیلمهای مشابه دفاع مقدسی که سال گذشته ساخته شده، بودجه تقریباً نصف داشته و پیشتولید آن زمانبندی کوتاهتری داشت و ساخته شد و نخستین شب جشنواره هم اکران شد که به نظرم رکورد بسیار خوبی است.
«شماره ۱۰» یک فیلم قهرمانمحور است که در ساختار روایت، ریتم و التهابش اتفاق خوبی در سینمای دفاع مقدس است. چطور به چنین فضایی رسیدید؟ به نظرم کلیت سینما و به ویژه سینمای دفاع مقدس به
قهرمان نیاز دارد و قهرمان میتواند مخاطب را جذب کند. ما این مسئله را در «تکتیرانداز» تجربه کردیم که موفق هم بود.
در فیلم «شماره ۱۰» هم همین طور است و مخاطب ایرانی از آن خوشش میآید و نوع روایتش سبب میشود مخاطب و به ویژه نسل جوان به خودش ببالد که ایرانی است و این قهرمان از جنس آنهاست و در عین حال قصهای هم از تاریخ معاصر طرح میشود.
قهرمانپردازی در سینما همیشه مسئله مهمی بوده و در سینمای جهان هم در محوریت فیلمهاست، اما چرا در سینمای ایران فیلمسازان این قدر کم سراغ قهرمان میروند؟ به نظرم سینمای اجتماعی این اتفاق را دامن زد یعنی رفتیم به سمت سینمای اجتماعی تلخی که مشکلات را نشان میداد و حتی به سمت ترسیم ضدقهرمان و قهرمان مفلوک رفت و این رویه در سینما جاری و ساری شد. یک بخش دیگر هم فیلمهای کمدی بودند که با این نگاه اساساً قهرمانمحور نیستند. این نوع فیلمهای اجتماعی و کمدی آمدند و بخش زیادی از اکران و حتی جشنوارهها را گرفتند و کمکم قهرمان را از پرده سینما حذف کردند. در حالی که سینمای جهان و حتی در سینمای ایران در ۶۰-۵۰ سال گذشته فیلمهای قهرمانمحور در حوزههای اجتماعی، حادثهای و دفاع مقدس داشتیم که تماشاچی را با خود همراه میکرد.
با این اوصاف چرا در سینمای اجتماعی این قدر میل به ترویج اندوه و ناامیدی وجود دارد؟ اتفاقی که به زعم شما قهرمان را زیر سایه این ناامیدی از بین برده است. به نظرم یک بخشی از فیلمسازان تحت تأثیر سینمای روشنفکری قرار گرفتند. در سالهای اخیر اغلب فیلمها و سریالها، قصههایی را روایت میکنند که مربوط به ۱۰ درصد از قشر آسیبپذیر جامعه یا طبقه بالانشین است در حالی که بدنه اصلی جامعه زندگی عادی دارند، اما چون سینمای ما اختصاص داده شده به آن ۱۰درصد مفلوک جامعه و یا قشر مرفه، طبیعتاً به بدنه اصلی جامعه در سینما کمتر پرداخته شده است. حتی در تلویزیون هم قتل محور عمده سریالها شده، در صورتی که چند درصد از جامعه ما موضوع اصلیشان قتل است؟ متأسفانه مجموع این عوامل شرایط عادی سینما را تغییر داده است. البته بخشی هم نگاه منتقدانه و روشنفکرانهای است که به برخی فیلمسازان حاکم شده و احساس میکنند موظفاند فقط مشکلات کشور را به رخ مردم خودمان، مدیران و از همه بدتر مردم جهان بکشند و خب جشنوارهها هم خیلی اوقات مشوق این موضوعات بودهاند.
برگردیم به فیلم؛ ساختار فیلمنامه چقدر مبتنی بر واقعیت بوده و در واقع از چه طرحی به چنین شاکلهای رسیدید؟ داستان اصلی قصه فرار موفق دو اسیر ایرانی است. براساس شرایط قصه دخل و تصرفهای دراماتیکی در آن شد، همچنین خاطرات چند اسیر تجمیع شده و در نهایت اینکه تجربهای که دنبالش بودیم در این فیلم به خوبی جواب داده است اما در ادامه پرسش قبلی شما درباره نیاز مخاطب به قهرمان باید بگویم به نظرم ما تلاش کردیم این قهرمان را یک پله بالاتر ببریم و طبق فرهنگ خودمان این قهرمان تبدیل شود به پهلوان. چنانکه در فرهنگ اساطیری ما پهلوان جایگاه بالاتری دارد و به همین دلیل قصه تغییراتی کرد و در پایان قهرمان را به پهلوان تبدیل میکند؛ قهرمانی که به دشمن ثابت کرد میتواند فرار کند اما برای نجات جان همرزمانش حاضر است از خودش هم بگذرد.
با توجه به کارنامه مجید صالحی که عموماً در آثار طنز بیشتر دیده شده، آیا او از ابتدا هم گزینه شما برای این نقش بود؟ ما میخواستیم فیلم متفاوتی بسازیم و در طراحی و اجرای لوکیشنها، ساختار فیلم و انتخاب بازیگران به سمتی رفتیم که این تفاوت برای مخاطب مشهود باشد و به همین دلیل سراغ مجید صالحی و سایر دوستان رفتیم. اتفاقاً یکی از نقاط فیلم کستینگ آن به خصوص آقای صالحی است که توانسته به جذاب بودن فیلم کمک کند.
حال و هوای فیلم و اینکه قهرمان «شماره ۱۰» جوان است، فیلم را چقدر در ارتباط با نسل جوانتر موفق میدانید؟ این فیلم با نسلی که دفاع مقدس را درک کرده به خوبی ارتباط برقرار میکند و خوشبختانه با نسل جوان هم توانسته ارتباط بگیرد. سعی کردیم فارغ از شعارزدگی، یک قهرمان جوان ایرانی را به نمایش بگذاریم و با توجه به واکنش و بازخوردهای متفاوتی که از مردم دیدیم جوانان هم به شدت با این شخصیت و فیلم ارتباط برقرار کردند.
صبا کریمی
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: ابراهیم اصغری
سینمای دفاع مقدس
قهرمان محور
دفاع مقدس
شماره ۱۰
فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۰۰۷۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دین سینما به امام صادق(ع) چه زمانی ادا میشود؟
این اهمیت از آنروست که با توجه به آمارهای منتشر شده ازسوی نهادهای علمی کشور بیشتر مخاطبان ایرانی به موضوعات دینی اهمیت میدهند و براساس آخرین پیمایش مرکز تحقیقات صدا وسیما نیز پربینندهترین برنامههای رسانهملی برنامههای مذهبی هستند. اما اینکه چرا تاکنون درصنعت فیلمسازی و سریالسازی به چنین موضوع مهمی کمتر پرداخته شده نیاز به بررسی بیشتری دارد.
سینما و فیلمسازی مذهبی سینما ذاتا هنری قصهگو و در عینحال وابسته به تکنولوژی محسوب میشود و به همین جهت بستر خوبی برای طرح روایت و داستانهای برآمده از باورها و عقاید انسانها در طول
تاریخ است. همچنین بهدلیل بدیع و مدرن بودن، ابزارهای نامحدودی در اختیار دارد که میتواند در اذهان مخاطبان عمیقا اثرگذار باشد. از آغاز شکلگیری سینما در اواخر قرن نوزدهم تا به امروز، جادوی سینما این امکان را فراهم کرده تا سینماگران، دغدغههای اعتقادی و مذهبی خود را از طریق این رسانه به نمایش بگذارند. بهطورکلی این تولیدات دارای اهمیت استراتژیک هستند و میتوانند در نمایش و قرائت مطلوب مردم درخصوص ادیان، مهم و پرطرفدار باشند.
چرا سینمای دینی در ایران شکل نمیگیرد سینمای ایران اسلامی که بهعنوان مرکز اصلی تجمع شیعیان دنیا، سالهاست در تولیدات انواع فیلمهای سینمایی با رویکردهای انسانی و اخلاقی خوش درخشیده اما بهنظر میرسد تاکنون برای تولیداتی از نوع سینمای دینی حرف چندانی برای گفتن نداشته باشد؛ آنهم در شرایطی که جریانات انحرافی صهیون و وهابیت، تمام سپاه خود را برای به تصویر کشیدن دوران صدر
اسلام بهگونهای که مطلوب خودشان است، به میدان آوردهاند. از ساخت فیلم و حکمرانی بر سینمای هالیوود تا بودجهریزی و سریالسازی در کشورهای حاشیه خلیجفارس و خاورمیانه برای تحریف تاریخ
شیعه و دوران امامت اولاد نبی اسلام(ص) آن هم بدون رعایت ابتداییترین ملاحظاتی که میتوان داشت.
تحریف تاریخ شیعه مصداق فراوانی را میتوان از میان تولیدات عربی درباره تحریف تاریخ شیعه همراستا با تفکر ضدایرانی مثال زد اما متأخرترین آنها میتواند مجموعههایی مانند «اِمامُ الْفُقَهاء» یا «حشاشین» باشد که این روزها نامش سر زبانها افتاده است. این تولیدات نمایشی گرچه ازسوی برخی با سهلانگاری دنبال میشود اما ماجرای آنها عمیقتر از مباحثی چون جنبه سرگرمی صنعت فیلمسازی است و تلاش میشود تا با القای تصویری غلط، زمینه تحریف تاریخ را فراهم کند.به طور مثال این مجموعههای تلویزیونی نه فقط بهدور از اهداف سیاسی و ضدشیعی ساخته نشدهاند بلکه دقیقا میدانند چه هدفی را دنبال میکنند و قرار است چه تصویری از اسلام و شیعه به جهان ارائه نمایند تا در نهایت آنچه در اذهان در مورد اسلام و تشیع شکل میگیرد، به نفع خودشان و در راستای تضعیف اندیشه ولایی شیعیان باشد که امروز رسانهها و اندیشمندان صهیونیستی چنین تفکری را مانع جدی حیات خود میدانند.
تصویری تحریف شده از امام صادق(ع) به عنوان نمونه مجموعه «اِمامُ الْفُقَهاء» که در رابطه با زندگی امام صادق(ع) به کارگردانی سامی جنادی سوری و نویسندگی حامد العلی کویتی با حمایت شرکت کویتی الخیر در ۳۰ قسمت ساخته شده و در سال ۱۳۹۱ از شبکه العراقیه در عراق پخش گردید و پس از آن شبکه الکوثر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز البته با برخی اصلاحات، ازجمله پوشاندن چهره مبارک بنیانگذار مذهب شیعه(ع) و پدر بزرگوارشان، آن را به نمایش گذاشت، تلاش شده تا روایتی تاریخی از خلفای اربعه ارائه دهد و با توجه به نهضت علمی که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) پایهگذاری کردند، این موضوع را اثبات کند. این در حالی است که این
سریال با توجه به جایگاه این دو امام شیعه در پی اثبات جریان خلافت است اما از این امامان و خلافت برحق آنها چیزی نمیگوید.همین امر سبب شد برخی مراجع تقلید در کشورهای مختلف اسلامی از این سریال انتقاد کنند. «اِمامُ الْفُقَهاء» اگرچه مدرسه علمیه امام صادق(ع) در مسجد النبی(ص) و پرورش فقها و علما در آن مدرسه را به تصویر کشیده است، اما به امامت این امام بزرگوار و نشان دادن شخصیت وی در حد یک فقیه، بسنده کرده که چنین رویکردی در مجموعهای که مدعی روایت زندگی امام صادق(ع) است، نمیتواند بیهدف بوده باشد.بر همین اساس باید این سؤال را مطرح کرد، آیا واقعا ساخت فیلم و سریال در خصوص بنیانگذار مذهب شیعه وظیفه سینما و تلویزیون ایران نیست؟
حشاشین در مقابل تفکر شیعی در راستای بررسی تولیدات فیلمسازی و سریالسازی، باید گفت سریال حشاشین نیز که در ماه رمضان امسال پخش شد و تلاش کرده جنبش شیعه اسماعیلیه را همراستا با داعش به تصویر بکشد را هم باید در این رابطه ارزیابی کرد. اسماعیلیها نام خود را از اسماعیل بن جعفر، فرزند امام صادق(ع) گرفتهاند. آنها برخلاف شیعیان اثنیعشری، که امام موسی کاظم(ع) برادر کوچکتر اسماعیل را به عنوان امام پذیرفتهاند، معتقد بودند اسماعیل جانشین امام صادق(ع) بوده است. همین تفکر انحرافی حالا دستمایه جریانهای صهیونیستی شده تا از زبان کشورهای سکولار اسلامی فیلمی ساخته شود که تفکر شیعی را با داعش ساخته شده توسط غرب پیوند زنند و به جهانیان نشان دهند که تفکر داعشی همراستا با تفکر شیعی است و با تحریف تاریخ، کذبیات تفکری خود را جای حقیقت اندیشه شیعیان جا بزنند.
سینما حق دستکاری تاریخ را ندارد با بازخوانی انتقادات و واکنشهایی که امروزه از سوی منتقدان به چنین آثاری میشود، میتوان بهخوبی دریافت که جریانات صهیونیستی چگونه از دوقطبیسازی و پاککردن تاریخ بهره میبرند. بهطور مثال شاید فیلمنامهای با یک قصه اجتماعی و عاشقانه این امکان را برای فیلمساز فراهم کند تا دخل و تصرفی در موضوع ایجاد نماید اما فیلمساز طبیعتا حق دستکاری تاریخ و وقایع شناخته شده را ندارد، بهخصوص اگر درام به شخصیتی تاریخی بپردازد که در یک دوره زمانی خاص نقش فعالی داشته است؛ این نقدی است که وجیهه عبدالرحمن از بازیگران سینمای عرب بهتازگی بر سریال «حشاشین» مطرح کرده است. متاسفانه پدیده جعل تاریخ در درام تاریخی عرب و ترکیه بسیار وجود دارد، چراکه آنها فیلمنامهها را از بین رویدادهایی برمیگزینند که مواضع قهرمانانه را تقویت و افتخارات و پیشینیانشان را ستایش میکند و این قطعا به نفع درام نیست و وقتی این درام درخصوص به تصویر کشیدن شخصیتهای ارزشمند دینی جمع زیادی از مردم دنیا باشد، اشکال چنین رویکردی بیشتر نمود پیدا میکند.حتی برخی منتقدان شبکههای عربی نیز در مورد این سریال گفتهاند: این مجموعه نمایشی در ابتدا و انتها ماحصل خیال بوده که از تاریخ الهام گرفته شده است.
وقتی صهیون برای کوبیدن اسلام سیاسی دست بهکار میشود ساخت سریالهایی چون حشاشین از سوی جریان صهیونیستی که امروز در ضعیفترین جایگاه خود قرار دارد راهبری میشود تا با کوبیدن اسلام سیاسی در ایران، اخوانالمسلمین در مصر و حماس در فلسطین که بزرگترین دشمن آنها محسوب میشود و جریان مقاومت را در منطقه پدید آوردهاند به جریان تندروی ساخته شده توسط آمریکا داعش نسبت دهد که اسلامهراسی را در دنیا تقویت کند.
در جنگ روایتها چه کردیم؟ حالا در این جنگ روایتها، سینمای ایران شیعی برای روایت
صادق از زندگی پدر مکتب جعفری چه کرده است؟ گرچه تلویزیون ایران درخصوص صدر اسلام و حوادث کربلا تولیدات قابل دفاعی داشته و میتوان به مجموعههایی مانند مختارنامه، امام علی(ع)، معصومیت از دست رفته، ولایت عشق، تنهاترین سردار و... اشاره کرد که هرکدام دورهای از تاریخ اسلام را مورد بررسی قرار دادهاند اما در این بین، جای یک فیلم سینمایی یا سریال در شأن بنیانگذار مذهب شیعه، بهشدت احساس میشود.همانطور که بر همه روشن است، تاریخ تمدنی غرب بدون وجود آوردههای علمی مسلمانان قطعا به جایی نمیرسید یا دستکم این دستاوردهای دانشمندان و عالمان اسلام بود که کتابخانههای غرب را تا دورهای از تاریخ پر کرد.طبیعتا تمدن کنونی جهان، ازتلاش ملل گوناگون در طول تاریخ شکل گرفته است وسهم اسلام در پیدایش وتوسعه این تمدن، بیش ازدیگر تمدنها نباشد، کمتر نیست. پرسش اینجاست که آیا سینمای ایران ظرفیت ساخت فیلمی برای بیان این تاریخ را ندارد یا ما با فقر سینماگران دغدغهمند و شیعه مواجه هستیم؟
دوران سینمای سکولار گذشته است علوم و تمدن اسلامی از مسیرهای مختلفی به غرب منتقل شد که ترجمه کتب عربی به زبانهای اروپایی و تدریس و استفاده از کتب عربی که دانشمندان مسلمان آنها را در مراکز علمی نوشته یا ترجمه کرده بودند، بیشترین تاثیر را داشت. شاید این توضیحات برای اثبات اهمیت توجه به اقدامات اساسی امام صادق(ع) و جهاد علمی که او ایجاد کرد، کافی است تا متوجه باشیم که تا چه اندازه پرداخت به زندگی این دانشمند زمان، گردآورنده علوم اسلامی و سپس انتشار آن به سراسر دنیا و حتی تاثیرش بر شکلگیری غرب در سینما و تلویزیون اهمیت و جذابیت دارد. مردم ایران مخاطبانی مشتاق به تماشای آثار نمایشی با مضامین مذهبی و دینی هستند.در همین ماه رمضان گذشته واقعا روشن شد که دوران «تلویزیون، رسانهای با ماهیت سکولار است» گذشته و نهفقط تلویزیون که سینما نیز تشنه تولیداتی با مضامین ارزشمند است؛ چراکه مخاطب سینمای امروز نیز چنین خواستهای دارد و فیلمهای دفاعمقدس یا انقلابی همیشه در ایران پرفروش بودهاند.
جای خالی استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری در سینما میتوانیم با یک روایت دقیق و جذاب سینمایی، حقانیت شیعه و تاثیراتی را که بر فرهنگ بشری گذاشته، ثابت کنیم و این بار ما بهعنوان شیعیان ۱۲امامی و باورمند به مهدویت بگوییم غرب چگونه غرب شد و حالا با فاصله از همان دستاوردها امروز به چه نقطهای از اضمحلال فرهنگی رسیده است؟! در حقیقت دوران زندگی امام صادق(ع) را از هر منظری که مورد توجه قرار دهیم، سرشار از قصهها و پیروزیهای علمی و فرهنگی است که موجب شکلگیری دوران طلایی اسلام شد و تمامی این دستاوردها قابلیت نمایشیشدن دارد؛ ضمن اینکه امروز که جهان علیه هر نوع استکبار برخاسته و آزادگان مسلمان و غیرمسلمان خواهان برچیدهشدن رژیم صهیونیست هستند، بهترین فرصت برای بیان وجوه استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری است و سینما باید دستبهکار شود تا در این جنگ رسانهای از موثرترین و فراگیرترین رسانهها، یعنی فیلمسازی برای تولید محتواهایی متناسب با فرهنگ شیعی بهره برد و چه روایتی مهمتر و ضروریتر از روایت زندگی امام صادق(ع)؟! سینما قصه میخواهد، حادثه و قهرمان نیاز دارد و دوران امام صادق یکی از توفانیترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سو اغتشاشها و انقلابهای پیاپی متعددی را تجربه کرده، از جمله قیام خونخواهان امام حسین(ع) و از سوی دیگر در این دوره تاریخی شاهد برخورد مکاتب، ایدئولوژیها و تضاد افکار فلسفی و کلامی هستیم که ناشی از برخورد امت اسلامی با مردم کشورهای فتحشده با دنیای خارج است. در آخر اینکه به نظر روایت این دوران طلایی از اسلام شیعی در سینما کمی همت، دغدغه و اسلامشناسی میخواهد تا فیلمنامهنویسان و کارگردانان سینمای ایران دستبهکار شوند و مدیران سینمایی و صداوسیما را کنار خود ببینند و دست و دلبازانه برای فتح و پیروزی شیعیان، این بار نه مانند صدر اسلام با فدا کردن خون؛ بلکه با تخصیص بودجه کافی، بهرهمندی از فناوری و استفاده از افراد باسواد و آگاه، آثاری نمایشی تولید کنند و مرزهای فرهنگی و هنری را درنوردند.